• وبلاگ : طلبه هاي ونوسي
  • يادداشت : نقدي بر تاريخ با نگاهي به نهج البلاغه
  • نظرات : 3 خصوصي ، 65 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4   5      >
     
    تا حالا خودت يه سر به وبت زدي ببيني با چه فونت عجيب غريبي زدي به من ايراد ميگيري
    پاسخ

    والا خودمم نمي‌دونم چرا به هم ريخته!
    خوب بود.
    بعضي‌ از نظرات رو خوندم. انگاري بعضي معتقد به "شريعت شريعتي" هستند.
    به زور مي‌خواهند بگويند همه کارهاي شريعني درست بوده فکر نمي کنم خودش اين نظر رو داشته باشه. آخراي عمر مگه نگفت احتمالا در کتاب‌هام اشتباه کرده باشم. شريعتي را بايد به اندازه خودش قبول داشت نه افراطي نه تفريطي. شايد اين اندازه هيچ باشد.
    به هر حال خوب بود.
    پاسخ

    ممنون. اهل تعصب به ما مي گويند از روي تعصب نقد مي‌کنيد در حالي که خودشان از روي تعصب دفاع مي‌کنند.
    + reza 
    با سلام
    بنده از شما سوال ميکنم براي خواندن کتابي اول از کجا شروع ميکنيد؟
    درست از مقدمه!
    پس چرا در نوشتار خود به ان توجهي نکرده و به خطا رفته ايد!

    مگر استاد قزويني در نوشتار تکيه برسخنان اهل سنت استفاده نميکنند!؟!چطور آنجا نادرست و اينجا درست است!؟
    به قول شهيد مطهري :
    در جامعه اي که عده اي به دنبال بهانه براي «بد مستي» اند، کافي است که فردي در اثر کينه ي شخصي و اختلاف جناحي، به سرعت ،
    انديشه کسي را قبول نداشته باشد ، و بعد هم هر نسبتي به او جايز باشد که: بهائي است، و وهابي است و کافر است و ... . قضيه «بهانه براي مستي» را شهيد مطهري به همين تناسب نقل ميکند: «آن زماني که يک شاهي ارزش داشت، يک نفر رفت دکان عرق فروشي وگفت: يک شاهي عرق بده، عرق فروش گفت: يک شاهي که عرق نمي شود،او اصرار کرد که يک ته استکان! عرق فروش گفت مردم عرق مي خورند که مست بشوند،اين يک ذره فائده اش چيست؟ گفت: تو همان را بده، بد مستي اش با خودم!»
    مطهري سپس مي گويد: بعضي مردم که دنبال بهانه اند براي بدمستي و گفته اند: اجازه هست هر دروغي که دلمان ميخواهد، براي اهل علم جعل کنيم، بعد با هر کسي که کينه ي شخصي پيدا مي کنند، فورًا يک تهمتي مي زنند و مي گويند: او وهابي است و کافر است، و شروع مي کنند به جعل کردن و تهمت زدن! آن وقت ببينيد بر سر دين، چه مي آيد؟
    پاسخ

    هنوز هم مي‏گويم تهمت نزده‏‏ام و كل مجموعه زن را خوانده‏ام كه فاطمه فاطمه است فقط بخشي از آن است.
    + reza 
    با سلام
    چرا دوست گرامي نوشته بنده را ويرايش کرديد و فقط قسمت آخر را گذاشتيد که وانمود کنيد بنده توهين کردم!؟
    مشکل همين جاست که اگر کساني ميخواهند نقد علمي کنند دست به تحريف نميزنند
    گرامي اگر موضوع زياد شدن اطلاعات است موضوع اين بحث را اينطور نمينويسند

    شريعتي راست مي گويد يا نهج البلاغه؟

    موضوع اتهام زدن است . آنهم چه اتهامي که طرف اصلا معناي کلام شريعتي را از آنجا که هرگز يک بار جلد کتابهايش را نديده نميدانسته.
    سوال ميپرسند که آقا اينجا شريعتي ميگويد که حضرت علي پس از ديدن پيامبر و حضرت خديجه فلان کار را کرد يا پس از دعوت پيامير به دين علي عليه السلام فلان پاسخ را داد آيا اين کلام صحيح است در حاليکه در نهج البلاغه اينچنين نوشته.
    پاسخ ميداديم مشکلي نبود . دکتر علي شريعتي استاد تاريخ بوده ولي مورخ نبوده بالاخص اينکه مقتل نويس هم نبوده.
    در اين نگارشش منظور دکتر اين است که دين را علي از روي ارث و ميراث پدري و اجدادي يا اينکه چون فلاني ميگويد پس من بگويم يا اينکه نميدانم خب حالا که اينطور است باشه نپذيرفته علي ابن ابي طالب يقين عقلي و استدلالي بر صحت گفتار نبي و مستند بودن قرآن يافته لذا شده علي ابن ابي طالب.

    اين مشکلش چه بود ؟ من مقتلي خواندم که نويسنده اش تا توانسته توهين و اراجيف به ائمه ميگويند آنوقت اين قوم اعتراض نميکنند که اين امام ماست و فهم او در حد يک امام است نه اندازه توي يهودي که هيچ و پشت هم ميخوانند و بخاطر بد... شدن ائمه گريه ميکنند .

    والله نميدانم چه بگويم.

    ياحق

    پاسخ

    محض اطلاعتان عرض كنم اصلا پارسي بلاگ بخشي براي ويرايش نظرات ندارد! اگر در پست‏هاي قبل دقت كنيد من نسبت به مقتل‏ها و روضه‏هاي رايج هم نقدي در قالب شعر نوشته‏ام. اگر در اين متن هم نگاه كنيد من نوشته‏ام كه گاهي از كسي تعريف مي‏كنيم ولي خيلي غير محسوس از ارزش او مي‏كاهيم. اين كه از روي تعقل دين را قبول كنيم خوب است ولي نه براي امام علي كه مقام ايمان آوردنش خيلي بالاتر از اين حرفها بود. آنطور كه پيداست ما حرف همديگر را نمي‏فهميم. لطفا در پيام‏هايي كه فرستاده‏ايد دقت كنيد تا ديگر به بنده تهمت ويرايش را نزنيد!
    + reza 
    عاشقان علي ابن ابي طالب و شاگردان دکتر علي شريعتي که يکي از آنها خود بنده هستم( با کمال افتخار) و پاسخ لازمه را خواهم و خواهيم داد .

    در ضمن
    کسي توهين ميکند که نميپرسد و نپرسيده بهتان ميبندد به دروغ متوسل ميشود و بخش تاسف بر انگيز آن اين است که اين اشخاص از دين بجز تعصبي نا آگاهاه چيزي نياموخته اند آنوقت به معلمي چنين بزرگ ايراد ميگيرند پشنهاد من اين است گوش کنيد و بياموزيد.

    تقريبا تمام کتب دکتر تمثيلي است و دليل اين به استعاره گرفتن کلمات ايجاد تعقل و تفکر در ذهن خواننده است.
    حضرت علي ميفرمايد هيچکس از من در نماز پيشي نگرفت مگر رسول خدا
    اين بدان معني نيست که نماز من زودتر شروع شد السابقون السابقون اولئک المقربون.

    در آن سخن مفهوم کلام دکتر اين است
    دعوت به تعقل و تفکر در پذيرش دين. يعني برعکس ديگر اديان اسلام ديني معقول است براي کسانيکه سلامت نفس و نيت دارند و اين دو کلام از لحاظ معنا هيچ ارتباطي با هم ندارند.
    پاسخ

    كاش شما منظور مرا مي‏گرفتيد!!! دعوت به تعقل و تفكر در پذيرش دين بهترين چيزي است كه مي‏توان به آن دعوت كرد. وي چگونه؟ ما نمي‏توانيم تاريخ را تحريف كنيم براي يك هدف خوب! اين همه انسان‏هاي بزرگ در تاريخ كه با تفكر و تعقل اسلام آوردند. چرا به آنها مثال نزنيم و جريان مسلمان شدن امام علي را عوض كنيم؟ درست است كه دكتر شريعتي از منابع اهل سنت استفاده كرده‏اند ولي ما بايد آگاهانه استفاده كنيم. اهل سنت از يكسو ابوطالب را مشرك جلوه مي‏دهند و از سوي ديگر گفته‏آند كه علي براي اسلام آوردن نياز به مشورت با او داشت. آها غري دارند كه وقتي ما اين مطالب را ناآگاهانه نقل مي‏كنيم ندانسته غرض آنها را محقق مي‏كنيم. من هم نگفتم كه حضرت علي گفته نماز من زودتر شروع شد. يعني دومين كسي كه نماز خوانده امام علي بوده نه خديجه(س). شايد مطلب مهمي به نظر نيايد كه چه كسي اول نماز خوانده ولي اهل سنت روي قوميت خودشان خيلي تعصب دارند به همين دليل سعي مي‏كنند بگويند اولين مسلمان از قريش بوده نه از بني‏هاشم و بعد از آن بگويند پس قريش برترند و اگر شما به منابعشان سري بزنيد با نفي ايمان آوردن امام علي و اينكه گفته‏آند كودكي بيشتر نبود اولين مسلمان را ابوبكر معرفي كرده‏اند و اينها مي‏شود منشأ ظلم‏هايي كه در طول تاريخ به ائمه و حق آنها نسبت به خلاقت شد.
    + reza 
    با سلام
    بقول دوست عزيزي که ميگفت
    کلام علي ابن ابي طالب با علي شريعتي يکي است شما نميفهميد مشکل از خودتان است مغرضيد فهم جملات علي ابن ابي طالب و شريعتي نياز دارد که اولا سواد دوما سلامت نفس سوما عشق به طريقت الهي را بعنوان نياز اوليه داشته باشيد.
    پاسخ

    شما اگر دوست داريد توهين كنيد، بكنيد! من در اين پست توهيني به دكتر شريعتي نكردم. مگر نگفتيد ايشان اجازه انتقاد داده‏اند. خب من هم انتقاد كردم. شما چرا اصرار داريد بگوييد هرچه گفته‏اند عين كلام علي و صدق است؟ علي معصوم بود. شريعتي هم؟ از شما بعيد نيست قائل به عصمتش بشويد!
    + reza 
    با سلام
    بله بنده ام در عجبم که چرا بعضيها کاسه داغ تر از اش ميشوند و ان وري غش ميکنند!!
    اگر نقدي به مرحوم شريعتي باشد مطمئن باشيد اين دروغها نيست!
    اين نوشته ها را با دستنوشته اي از آيت الله سيد علي خامنه اي درباره جلال و شريعتي به پايان مي بريم:"... مطهري و طالقاني و شريعتي در اين انقلاب حکم "پرچم" را داشتند.هميشه بودند. تا آخر بودند. چشم و دل "مردم" ونه خواص از آنها پر است و اين هميشه بودن و با مردم بودن، چيز کمي نيست.
    پاسخ

    آقاي خامنه‏اي مردمي بودن رو تمجيد كردند. نگفتند هرچه اين فرد گفت درست است! آقاي خامنه‏اي از خيلي‏ها تعريف مي‏كنند ولي نبايد اين تعريف‏ها را همه‏جانبه قلمداد كنيم. اين حرف‏ها گفتن ندارد. هر آدم عاقلي مي‏فهمد.
    + reza 
    با سلام
    دوست گرامي شمايي که قصد نقد علمي داريد چرا استناد به صفحه ?? کتاب نکرديد که مرحوم شريعتي ميفرمايد اولين باوارکننده اسلام و اولين دستي که در غربت به سوي پيامبر (ص) دراز شد علي (ع)است!
    اين درست خود جمله مرحوم شريعتي است!
    چرا به گفتار مقدمه دقت نکرديد که شريعتي استناد به روايات اهل سنت اين مطلب را عنوان کرده اند؟
    روايات را ميتوانيد اينجا پيداکنيد:اميرالمؤمنين در عهد پيامبر، محمد صادق صدر، ترجمه دكتر سيد جمال موسوى، ص 89، نقل از سيره سيد احمد زينى بن دحلال، ص 104.
    مگر سخنان شريعتي غير از سخنان علي(ع)است؟
    بدون شناخت خوب حمله ميکنيم و بد دفاع !
    پس چطور دست به نقد ميزنيد ؟
    مگر غير از اين است که :

    امير مومنان على(ع) فرمود:

    ايها الناس من عرف من اخيه وثيقه دين و سداد طريق فلا يسمعن فيه اقاويل الناس اما انه قد يرمى‏الرامى و يخطى السهام و يحيل الكلام و باطل ذلك يبور و الله سميع و شهيد اما انه ليس بين الحق و الباطل الا اربع اصابع فسئل عن معنى قوله هذا فجمع اصابعه و وضعها بين اذنه و عينه ثم قال: الباطل ان تقول سمعت و الحق ان تقول رايت.

    اى مردم! كسى كه برادر دينى‏اش را اين گونه شناخت كه او در دين محكم و استوار است [ آدم متدينى است‏] و كردار و رفتارش در مسير شرع قرار دارد، ديگر نبايد درباره او به حرف اين و آن گوش كند. همانا كسى كه تير مى‏اندازد، گاهى تيرش به خطا مى‏رود، [ كلامش ريشه ندارد] و آنچه كه گفته مى‏شود و نادرست است، از بين مى‏رود و خداوند شنوا و گواه است. هوشيار باشيد همانا بين حق و باطل به جز چهار انگشت فاصله نيست.


    پاسخ

    اتفاقا اون قسمت از صحبت آقاي شريعتي رو هم نوشته بودم و بعد نوشته بودم وقتي ايشون اين مقام رو براي امام علي ميگن عجيب نيست كه قائل باشن به اينكه امام علي براي اسلام اوردن اول فكر كرد كه بايد با پدرش مشورت كنه! همين مسأله رو عجيب تر ميكنه. و در مورد روايات ما سراغ منابع دسته اول ميريم. نهج البلاغه يكي از همين منابعه كه حتما كسي مثل دكتر شريعتي نهج البلاغه رو خوندند و با دقتي كه ايشون دارند بعيد ميدونم كه به اين مطلب دقت نكرده باشن. در مورد روايتي هم كه از امام علي(ع) نقل كرديد دقيقا منم همينو ميگم بين حق و باطل به جز چهار انگشت فاصله نيست. بايد حواسمون باشه توي نوشته‏هامون حق و باطل رو قاطي نكنيم كه متأسفانه توي نوشته آقاي شريعتي همينطور شده كه اميدوارم آگاهانه نباشه. من قسمت باطلش رو نقد ميكنم نه كل كتاب و شخصيت رو و شما به قسمت حق مثال ميزنيد تا نقد منو رد كنيد. در مورد همون قسمتي كه من نقد كردم صحبت كنيد نه يه بخش ديگه. مثل اينكه شما توي برگه امتحانتون يك سوال رو جواب غلط بديد و نمره كم كنند بعد شما بيايد بگيد چرا نگاه به بقيه سوالا نكردي كه درست جواب دادم و به همين يكي گير دادي! خب نقد همينه ديگه ما بايد قسمت‏هاي اشتباه رو تصحيح كنيم كه بقيه دچار اشتباه نشوند وگرنه اگه بنا بر تعريف و تمجيد از آقاي شريعتي باشه بقيه سايت‏ها و وبلاگ‏ها پره. ما بحثمون اينجا يه چيز ديگه س!
    بايد به عرضتان برسانم که اين کتاب داراي ??? صفحه ميباشد !نه ??? صفحه !
    البته اين زياد مهم نيست فقط ذکر کردم که اميدوارم که کتاب را خوانده باشيد و نه اينکه فقط مطلب را گذشته باشيد!
    صفحه ?? و ?? را کامل بخوانيد تا حق مطلب
    ادا شود لطفا تا شما هم جز انسانهاي باشيد تا بدانيد و نقد کنيد!

    http://nimeharf.com/books/Fatima-is-Fatima.pdf

    بارها براي شما و امسال شما گفتهاي مقام معظم رهبري در باره دکتر شريعتي را بيان کردم اما انگار خبري از ولايت مداري نيست!
    مگر ما حول محور ولي فقيه حرکت نميکنيم؟
    پس چرا سخنان سربالا!!!؟
    آخرين نظرات مقام معظم رهبري در باره دکتر شريعتي در کتاب «جريانها و سازمانهاي مذهبي– سياسي ايران» نوشته رسول جعفريان منتشر شد
    حتما بخوانيد .

    لينک
    مرکز اسناد انقلاب اسلامي - تازه ترين مواضع رهبري در باره دکتر علي ...
    پاسخ

    من به کتاب زن ارجاع داده ام نه کتاب فاطمه فاطمه است. کتاب زن مجموعه اثار ايشان است که بخشي از ان کتاب فاطمه فاطمه است. به همين دليل تعداد صفحات بيشتر است. اگر مردم با کتابهاي دکتر منطقي برخورد کنند ما مشکلي نداريم. مشکل اينجاست که بعضي مانند قران با ان برخورد ميکنند! خيليها در برخورد با خود من وقتي ميگويم تفسير و قران ميخوانم ميگويند شريعتي چي؟ کتابهاي شريعتي را هم خوانده اي؟
    با سلام

    شريعتي اين سخنراني را سال 1349 ايراد کرده است و از آن تاريخ تاکنون، يعني در طول نزديک به 40 سال، همچنان نسخه صوتي و متن آن که بارها به صورت کتاب منتشر شده است، دست به دست مي‌گردد.
    قبل از هر چيز از مقدمه کتاب فاطمه ،فاطمه است قسمتي از سخنان خود مرحوم شريعتي را قرار ميدهم !تا نظر خود اين بزرگوار را ببينيد حق مطلب ادا شود چون فکر کنم شما اصلا به مقدمه کتاب توجه نکرديد و يا کسي که اين سخنان را نوشته !!! تا چه رسد به ما!!
    فراموش نکنيد که نقدي به دل ميچسبد که از حق و حقانيت بگويد!

    سخني با خواننده
    آنچه مي خوانيد ، سخنراني من است در موسسه ارشاد .
    خواستم به توصيف تحليلي از شخصيت حضرت فاطمه (س) اکتفا کنم ، ديدم که کتاب خوان ها و روشن فکران ما شرح حال وي را نمي دانند. ناچار کوشيدم تا حدي از اين کمبود را جبران کنم.

    اين است که رساله حاضر ، که همان کنفرانس است که بسط بيشتر يافته ، حاوي شرح حال مستندي از اين شخصيت محبوب ، ولي ناشناخته ، يا بد شناخته مانده . در اين شرح حال ، تکيه ي اساسي ام بر اسناد کهن تاريخي است و در آنجا که مسائل اعتقادي و قاطع تشيع مطرح مي شود ، من ماخد اهل تسنن را انتخاب کرده ام . چه ، تشيعي که از منابع اهل تسنن برآيد ، از نظر علمي و تاريخي ترديد ناپذير است.
    نمي توان گفت اين کنفرانس از انتقاد بي نياز است. بلکه بر عکس ، سخت نيازمند است و چشم به راه صاحب نظران پاک دل ؛ آنها که از راهنمايي خدمت گذاران بيش تر لذت مي برند تا کينه توزي و دشنام و بهتان !

    علي شريعتي

    يعني اينکه خود مرحوم در مقدمه دليل استناد به روايت : «لم يجمع بيت واحد يومئذ في الاسلام غير رسول الله و خديجه و انا ثالثهم اري نور الوحي و الرساله و اشم ريح النبوه؛(شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد، ج ??، ص ???.) واقف بودن !.
    پاسخ

    اين روايتي که فرموديد از اهل سنت نيست بلکه بخشي از همان خطبه 192 نهج البلاغه است که در اين پست امده است. ولي منظور از انا ثالثهم اين نيست که من سومين نفري بودم که اسلام اوردم اين است که من سومين نفر در خانه پيامبر بودم. اگر خود ايشان اجازه انتقاد را داده است چرا بعضي کاسه داغ تر از اش ميشوند؟ من فقط از مردم ميخواهم دقتشان را بيشتر کنند
    + choir master 
    طرح اشکال: آيا تقدم و تاخر در ايمان آوردن، ارزش است؟
    پاسخي که به ذهن حقير ميرسد: اينکه شيعه ميگويد و ادله نقلي ارائه ميکند که اميرالمومنين ع اولين شخصي است که به پيامبر ايمان آورد، در جواب اين ادعاي عمريون است که ميگويندفلاني و فلاني اولين کساني هستند که به حضرت رسول ص ايمان اوردند و اين تقدم را مستمسکي براي وجهه دادن به آن دو ميدانند! غافل از اينکه تقدم زماني به خودي خود ارزشي براي کسي نيست (کما اينکه جناب سلمان ره بعد از بسياري از اصحاب ايمان آوردند ولي منا اهل البيت شدند) چه اينکه حتي اگر اين موضوع فضيلتي باشد باز هم طبق شواهد تاريخي اميرالمونين سابقون السابقون هستند.
    ثانيا خطبه 192 که بخشي از آن در متن آمده بود، اشاره به ارزش والاتري دارد و آن نفس واحده بودن حضرت امير با رسول اکرم است و نبايد آن را تعبير به تقدم زماني نمود.
    يعني بايد توجه داشت که اگر بالفرض مولا، بر حسب ظاهر در اتاق پيامبر هم نمي بودند باز هم ميديدند و ميشنيدند آنچه پيامبر ميديدند و ميشنيدند.
    پاسخ

    ما با بحث تقدم زماني ايمان امام علي ساير ارزش ها را نفي نمي‌کنيم (اثبات شيء نفي ما عدا نمي‌کند!) بحث تقدم مطرح نيست ولي در مورد امام علي منشأ قضاياي ديگري مي‌شود که ما از آنها غافليم. شما را هم با پاسخ کامنت‌هاي قبلي ارجاع مي‌‌دهم و بحث مفصل‌تر را ان شاء الله در پست‌هاي بعدي ارائه خواهيم کرد.
    + نادر 

    واقعا چه فرقي براي تو، من و شما داره كه چه كسي اول ايمان آورد؟ به قول معروف، به من و تو چه. به من چه ربطي داره و به تو چه ربطي داره. مهم اينه كه در اين دنياي خاكي من يكهزارم ايمان اون والامقام‌ها رو ندارم و بايد تلاش كنم تا ايمانم را بالا ببرم. حالا خديجه اولين بوده باشد يا علي. اسلام مي‌خواد من آدم بشم نه اينكه بخوام توي مقايسه كردن‌ها و قضاوت‌ كردن‌هاي خودم گير كنم.

    واي بحال ما كه بخواهيم با افتخارات ديگران زندگي كنيم و خودمون نخواهيم صاحب اون افتخارات براي خودمان باشيم.

    يادمان باشد كه پيامبر فرمود (نقل به مضمون)، علماي دين من، از انبياي بني‌اسرائيل برترند.

    يعني كه مي‌توانيم از پيامبران بني‌اسرائيل نيز پيشي بگيريم و ايمان و اعتقاد فراتري داشته باشيم.

    واي به حال ما كه در جهل بميريم....

    پاسخ

    پاسختان در کامنت‌هاي قبلي هست!
    + هدي ونوسي 


    در آخر پست بعضي مطالب بيان شده بود که پاسخ بعضي از کامنت‌هاي احتمالي بود ولي به دليل طولاني شدن پست حذف شد و همانطور که پيش بيني مي‌شد همان صحبت‌ها در کامنت‌ها مطرح شده. شايد بحث مفصل‌تر غير از قسمت (پاسخ به کامنت) در پست‌هاي بعدي بيايد. ان شاء الله

    از دوستان خواهش مي‌کنم همانطور که از ما مي‌خواهند با تعصب با قضايا روبرو نشويم، خودشان هم با تعصب پيش‌داوري نکنند!

    اينکه امام علي (ع) اول ايمان آورده باشند يکي از امتيازات ايشان است که اهل سنت با گرفتن اين امتياز توجيهي براي غصب جايگاه ايشان ايجاد کرده‌اند. وقتي ما شيعيان به راحتي از کنار اين مسائل ميگذريم با اهل سنت همگام شده‌ايم تا اسلام را به مسيري بکشانيم که پيامبر بيمش را داده بود!

    اولا شريعتي هم مثل هر نويسنده ديگه اي ممکنه اشتباه کنه
    ثانيا تمام خطبه هايي که در نهج البلاغه هست منتسب به علي (ع) است ولي نميتوان انتساب همه خطبه ها را به او اثبات کرد
    شريعتي از يه کتاب تاريخي اين داستان هارو نقل کرده.اگه شما اون کتاب رو قبول ندارين دليلي نداره تمام حرفاي يک نويسنده را زير سوال برد. اين نوشته شما ترور شخصيته نه نقد منصفانه
    مثلا سعدي چند حکايت از علي (ع) و عمر و ابوبکر نقل کرده. اگر ما اين حکايت هارو قبول نداشته باشيم و حتي اگه اين حکايات اشتباه باشند نميشه با استناد به آن تمام بوستان و گلستان رو زير سوال برد!!!
    اگر کسي اينکارو در مورد سعدي انجام بده و به جاي بررسي تمام محتواي بوستان و گلستان بخواد دنبال خطاهاي نوشتاريش بگرده بايد در مورد ذهن سليمش شک کرد. که خود سعدي ميگه
    کرا زشتخويي بود در سرشت نبيند ز طاووس جز پاي زشت

    چه خوبه ادم بدون تعصب و پيشداوري به سراغ بررسي آثار ديگران بره
    موفق باشين
    پاسخ

    من نويسنده رو زير سوال نبردم. آدرس يك بخشي از كتاب رو دادم و همون قسمت رو نقد كردم. بله سعدي اول كتابش قصيده‏اي ميگه كه به ترتيب پيامبر ابوبكر عمر و امام علي رو مدح ميكنه و ناشي از مذهبيه كه داشته. ما هر چيزي رو از هركسي بخواهيم نقل كنيم بايد بررسي كنيم. چه سعدي باشه چه شريعتي. منتها بحث اينجاست كه ببينيم اين اشتباهات آگاهانه س يا ناآگاهانه؟ اگر شريعتي بعضي مطالب رو نميدونسته و اينجوري نقل كرده ما ميذاريم به حساب مطالعه كم و بي دقت ايشون و ميگيم پس حرجي نيست (كه بعيد ميدونم شما اين رو قبول داشته باشين) ولي اگر حقيقت رو ميدونسته و اينجوري نقل كرده اونوقت قضيه جور ديگه‏ايه! ضمناً شريعتي هيچ ارجاعي براي توضيحاتش نداده كه بگيم از چه كتاب تاريخيه. ما بايد ببينيم هر كس در چه جايگاهي قرار گرفته. شريعتي توي اين سخنراني در جايگاه كسيه كه داره تاريخ رو نقل ميكنه پس مسئوله و من اين نقد رو نسبت به هر تاريخ نويس ديگه اي هم دارم. اينكه روي شريعتي تأكيد كردم به خاطر تعصبيه كه شما و امثال شما روي ايشون دارين! و در آخر اينكه در سند نهج البلاغه شكي نيست و اين دستاويز مخالفاست كه اينجور موقع صورت مسأله رو پاك كنند.
     <      1   2   3   4   5      >