• وبلاگ : طلبه هاي ونوسي
  • يادداشت : نقدي بر تاريخ با نگاهي به نهج البلاغه
  • نظرات : 3 خصوصي ، 65 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + reza 
    با سلام
    بنده از شما سوال ميکنم براي خواندن کتابي اول از کجا شروع ميکنيد؟
    درست از مقدمه!
    پس چرا در نوشتار خود به ان توجهي نکرده و به خطا رفته ايد!

    مگر استاد قزويني در نوشتار تکيه برسخنان اهل سنت استفاده نميکنند!؟!چطور آنجا نادرست و اينجا درست است!؟
    به قول شهيد مطهري :
    در جامعه اي که عده اي به دنبال بهانه براي «بد مستي» اند، کافي است که فردي در اثر کينه ي شخصي و اختلاف جناحي، به سرعت ،
    انديشه کسي را قبول نداشته باشد ، و بعد هم هر نسبتي به او جايز باشد که: بهائي است، و وهابي است و کافر است و ... . قضيه «بهانه براي مستي» را شهيد مطهري به همين تناسب نقل ميکند: «آن زماني که يک شاهي ارزش داشت، يک نفر رفت دکان عرق فروشي وگفت: يک شاهي عرق بده، عرق فروش گفت: يک شاهي که عرق نمي شود،او اصرار کرد که يک ته استکان! عرق فروش گفت مردم عرق مي خورند که مست بشوند،اين يک ذره فائده اش چيست؟ گفت: تو همان را بده، بد مستي اش با خودم!»
    مطهري سپس مي گويد: بعضي مردم که دنبال بهانه اند براي بدمستي و گفته اند: اجازه هست هر دروغي که دلمان ميخواهد، براي اهل علم جعل کنيم، بعد با هر کسي که کينه ي شخصي پيدا مي کنند، فورًا يک تهمتي مي زنند و مي گويند: او وهابي است و کافر است، و شروع مي کنند به جعل کردن و تهمت زدن! آن وقت ببينيد بر سر دين، چه مي آيد؟
    پاسخ

    هنوز هم مي‏گويم تهمت نزده‏‏ام و كل مجموعه زن را خوانده‏ام كه فاطمه فاطمه است فقط بخشي از آن است.