سفارش تبلیغ
صبا ویژن

امکانات

درباره نویسنده
محبت مادر - طلبه های ونوسی
مدیر وبلاگ : دختران طلبه[41]
نویسندگان وبلاگ :
هلیا ونوسی[7]
هدی ونوسی[14]

بازدید امروز : 2122
بازدید دیروز :418
آی دی نویسنده
رایانامه

خوراک وبلاگ



نمیدانید خوراک چیست؟

با عضویت در وبلاگ تمام مطالب به ایمیل شما فرستاده می شود.  


آرشیو وبلاگ


سلام
از ونوس نیامده ایم
نسوان تک وجهی
شیر صفتان!!
جامعة الزهرا از نگاه دوربین
مزاحم
سرویس جامعه الزهرا !
عزاداری مدرن!
غزه! غزه! به دادشان برسیم
حاج آقا تو حرف نزن
هر عیب که هست از مسلمانی ماست
حجاب و ترک خودآرایى در انظار عموم
آیا از جنگ بین دو جنس خسته نشده اید؟
از شادى تا اندوه
طلبه های ونوسی(دختران طلبه)
اهانت تا کجا؟!
مبلغ کوچولو
دلمان برای وحدت تنگ شده!
چادر برای آقایون ، سبیل برای خانم ها
دور از جان خر
صدایی که من را زمین گیر کرد
کارشناسی ارشد
برای خودم شخصیت قائلم
دلم جنوب می خواهد
فقر فرهنگی
مباحثه
به جای مادر
از خانم های طلبه بدم می اید
شب...
با خط لب بنویس!
شما هم عمامه می ذارید؟
این همه هیاهو برای چه؟؟؟
تهران شهر اخلاق...
من روضه ام
آقا بوق نزن!
بیسواد! به خودتم می گی آخوند؟
وقتی بعضی چیزها عادی شود...
سنجش به سبک دقت
هزار همه
عباس، ای نمایشگاه زیبایی
ای کاش من جای تو بودم
بیانیه
ببخشید من عذر دارم!
چرا هل می دی؟


پیوندها




موسیقی وبلاگ




لوگوی وبلاگ


محبت مادر - طلبه های ونوسی


به گل فروشی رفتم تا برای دیدن یکی از دوستانم دسته گلی بخرم .
من بودم، یک پسر جوان، و یک خانم میانسال!

خانم میان سال دستش را گذاشت روی چند شاخه گل و به فروشنده گفت :
 "آقا اگه زحمتی نیست این گل ها رو برام بپیچید، پسرم چند وقت بود حالش بد شده بود امروز بهتر شده میخوام براش گل بخرم"

پسر جوان که آن طرف تر گل هارا نگاه میکرد، زیر لب گفت:
"ما اگه زیر تریلی هم بریم مادرمون اینطوری بهمون محبت نمیکنه!"

دلم برای پسرک سوخت که چرا اینگونه نگاهش را به جرعه ای از محبت مادرانه دوخته؟! به خودم گفتم این همه در مورد محبت مادری و فداکاری شان گفته اند.
با این حال چطور  شده که زن ها و مادران امروز ما اینطور از نقش شان و طبیعت زنانه شان فاصله گرفته اند؟! ...


نویسنده : دختران طلبه ، ساعت 11:27 عصر روز پنج شنبه 89 فروردین 19

آخرین یادداشتها