سفارش تبلیغ
صبا ویژن

امکانات

درباره نویسنده
تلنگر - طلبه های ونوسی
مدیر وبلاگ : دختران طلبه[41]
نویسندگان وبلاگ :
هلیا ونوسی[7]
هدی ونوسی[14]

بازدید امروز : 712
بازدید دیروز :398
آی دی نویسنده
رایانامه

خوراک وبلاگ



نمیدانید خوراک چیست؟

با عضویت در وبلاگ تمام مطالب به ایمیل شما فرستاده می شود.  


آرشیو وبلاگ


سلام
از ونوس نیامده ایم
نسوان تک وجهی
شیر صفتان!!
جامعة الزهرا از نگاه دوربین
مزاحم
سرویس جامعه الزهرا !
عزاداری مدرن!
غزه! غزه! به دادشان برسیم
حاج آقا تو حرف نزن
هر عیب که هست از مسلمانی ماست
حجاب و ترک خودآرایى در انظار عموم
آیا از جنگ بین دو جنس خسته نشده اید؟
از شادى تا اندوه
طلبه های ونوسی(دختران طلبه)
اهانت تا کجا؟!
مبلغ کوچولو
دلمان برای وحدت تنگ شده!
چادر برای آقایون ، سبیل برای خانم ها
دور از جان خر
صدایی که من را زمین گیر کرد
کارشناسی ارشد
برای خودم شخصیت قائلم
دلم جنوب می خواهد
فقر فرهنگی
مباحثه
به جای مادر
از خانم های طلبه بدم می اید
شب...
با خط لب بنویس!
شما هم عمامه می ذارید؟
این همه هیاهو برای چه؟؟؟
تهران شهر اخلاق...
من روضه ام
آقا بوق نزن!
بیسواد! به خودتم می گی آخوند؟
وقتی بعضی چیزها عادی شود...
سنجش به سبک دقت
هزار همه
عباس، ای نمایشگاه زیبایی
ای کاش من جای تو بودم
بیانیه
ببخشید من عذر دارم!
چرا هل می دی؟


پیوندها




موسیقی وبلاگ




لوگوی وبلاگ


تلنگر - طلبه های ونوسی


بعد از ادای احترام و بوسیدن در حرم به آرامی از صحن مطهر خارج شدم.
چشمم خورد به پیرمرد دست‌فروشی که کارت شارژ می‌فروخت.
نمی‌دانم چطور شد به سمت‌ش رفتم و پرسیدم: " کارت پنج تومانی هاتون چنده؟"
گفت : "پنج تومنی‌ها ، پنج‌و پونصد میشه"

به خودم گفتم 15 دقیقه دیگر به خانه می‌رسم و با نت می‌خرم.
گفتم: "ممنون نمی‌خوام" و برگشتم...

یک قدمی بر نداشته بودم، از پشت سر صدایم زد 
با صدای لرزان و معصومانه‌اش گفت:
"دخترم نمی‌خوایی امروز ما یه نون سنگک بخوریم؟"

دلم سوخت، اما نه برای پیرمرد، برای خودم که...

..........................
خیلی اوقات کوتاه‌ترین حرف‌ها از ناشناس‌ترین افراد تلنگری‌ست برای ما
اینکه در همین نزدیکی‌ها خیلی‌ها هستن، نفس می‌کشند، زندگی می‌کنند و خدا توفیق واسطه شدن برای استجابت دعایشان را به ما داده...
و ما چقدر لبیک گفتیم!


نویسنده : دختران طلبه ، ساعت 11:27 عصر روز شنبه 90 فروردین 20

آخرین یادداشتها