وبلاگ :
طلبه هاي ونوسي
يادداشت :
از خانم هاي طلبه بدم مي آيد
نظرات :
8
خصوصي ،
48
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
حسان
هو العليم
با سلام و تسليت ايام شهادت صديقه طاهره (سلام الله عليها)
يادداشتتان را خواندم.
هرچند با قصد خير نوشتهايد و سخنان آن آقا را با حمل بر صداقت با جزئياتش بيان كردهايد، اما نكاتى را كه برخى از دوستان (از جمله حسن آقا) بيان كردند، مجدداً ملاحظه فرماييد و مورد تأمل قرار دهيد!
مثلاً با خود بيانديشيد كه چرا آن آقا بجاى اينكه نظرش را مثلاً با شوهر همان خانم طلبه بيان كند، با شما بيان مىكند؟ و حركت معقول و راحت بودن در نظرش چه بوده؟
نكته پرهيز از افراط را ـ كه قصد اصلىتان در نوشتن اين يادداشت بوده ـ قبول دارم و در آن مورد خاصى كه حكايتش را گفتيد شايد مصداق داشته باشد ولى در نوشتهها و گفتهها بايد بهگونهاى ظريف و هنرمندانه سخن گفت و نگاشت كه برداشت منفىاش كاملاً از بين برود و عدهاى گمان نكنند روابط اجتماعى و دوره و زمانه ما را از حساسيت و اصرار بر باورها و دستورات اسلام دور كرده يا مىكند.
عنوان يادداشت هم با هدفتان سازگار نيست + نسبت به اسم وبلاگ هم حرف دارم.
پىنوشت:
يحتمل كه در ليست افراطيون قرار گرفته باشم
پاسخ
سلام. :) بابا شما عوام رو در نظر بگيريد، حتما فکر کرده به شوهرش بگه ، بهش برميخوره و غيرتي ميشه و حالا بياو درستش کن. حرکت معقول همونطور که گفت طوري رفتار نکنه که به طرف مقابل توهين بشه، راحت بودن هم همين که بدون دردسر انداختن خودش و بقيه کارش رو انجام بده و بره! کسي که باهاش کاري نداره! همين رفتار باعث ميشه طرف مقابل هزار تا فکر پيش خودش کنه. اين رفتار ها رو هم ميزارن به پاي اسلام. چرا؟ چون طرف طلبه بوده...