نظرات ياداشت از خانم هاي طلبه بدم مي آيد

+ حسن

سلام

افراط و تفريط هردو خانمان سوزند و دين و دنيا را به باد مي دهند و يابد حواسمان باشد كه به بهانه بيان حركت هاي افراطي خودمان گرفتار تفريط نشويم.

به نظرم شما ناخواسته درمقابل افراط دچار تفريط شدي و اين هم اشتباه است.

شما كه طلبه هستيد بهتر از همه مي دانيد كه حضرت زهرا سلام الله عليها چگونه بودند و داستان برخوردش با مرد نابينا را مي دانيد و قصه پردرد مسجد مدينه را هم مي دانيد كه مادر سادات خطبه اي زيبا را بيان كردند.

بله او كه به نامحرمي كه نابينا بود حساس بود اما براي دفاع از ولايت بايد در مجامع عمومي حاضرمي شد و دخترش نيز در محضر معصوم در مجلس يزيد لعنه الله در دفاع از خون خدا حماسه سرايي كرد.

غرض اين كه در نوشتن هر چيزي بايد به ضرورت ها، بايد ها و نبايد ها توجه كرد و صرف اين كه بگوئيم ما در زمانه اي هستيم كه روابط اجتماعي داريم و در دانشگاه و اتوبوس و مغازه و .... با نامحرم ها ارتباط داريم پس مي توانيم آزاد تر باشيم اشتباه است و خود بهتر ميداني كه گفتار خدا و معصومين در مورد محرم و نامحرم قانوني است كه طبق فرمايش معصوم حلال رسول الله صلوات الله عليه و آله تا روز قيامت حلال است و حرام او تا روز قايمت حرام و ما ها بايد از مسيرآن كه امام زمان (ارواحنافداه ) فرمود در زمان غيبت مراجع و علما هستند حركت كنيم و از خودمان در مورد حرام وحلال خدا اجتهاد نكنيم و سنتي را تبليغ نكنيم كه سنت خدا نيست كه خداي عزيز در اين مورد بد غضب مي كند.

جامعه به سمت فساد و تباهي است و هيچوقت هيچ مردي نمي تواند بگويد من از ديدار نامحرم چيزيم نمي شود چرا كه در ان صورت افراد خاصيت خود را از دست داده اند و نمي توان گفت اهن پيش آهن ربا هست و همديگر را نمي ربايند چرا كه اگر نربايند به حتم يكي خاصيت خودرا ازدست داده و آن ماهيت قبلي را ندارد.

در زمانه اي كه جامعه رو به فساد است با خود بينديش كه چه كسي دل امام زمان را شاد مي كند، او كه با نامحرم حرف نمي زند مگر به ضرورت و يا ... .

درهر حال خوب بينديش كه نوشته ات چه مي كند و حرفي رو بزن كه بتوني بنويسي... چيزي رو بنويس كه بتوني پاشو امضاء كني... چيزي رو امضاء كن كه بتوني پاش بايستي! و دردرگاه خدا و عصوم حجت داشته باشي.

پاسخ

سلام. اين حرفهايي که شما زديد دقيقا همون چيزيه که شهيد مطهري ازش مي ناليد. اسلام رو بايد کليتش رو در نظر گرفت نه صرف دو تا حديث و روايت! همين هاست که دست آويز شده براي کوبوندن اسلام. اسلام گفته بايد تقوا داشته باشيم ولي اين دليل بر انزوا و گوشه گيري از اجتماع نيست. بايد ملکه دوري از گناه در ما وجود داشته باشه تا در محيطش دچار اشتباه نشويم. نه اينکه قيد همه رو بزنيم تا مبادا گناه کنيم! اگر اينطوري باشد حرف هم نبايد بزنيم چون ممکنه غيبتي تهمتي چيزي از کلام ما فهميده بشود!... نه اون طور افراط که باعث سرخوردگي و جلوگيري از پيشرفت بشه و نه اينطور تفريط که باعث فساد بشه. حد ميانه. اين مطلبي هم که من نوشتم همون حد ميانه ست و لا غير...