• وبلاگ : طلبه هاي ونوسي
  • يادداشت : نقدي بر تاريخ با نگاهي به نهج البلاغه
  • نظرات : 3 خصوصي ، 65 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4   5      >
     


    سلام

    شريعتي اسلام شناس نبود..جامعه شناس بوده ظاهرا

    اما خيلي پا تو كفش علما كرده

    بسم الله الرحمن الرحيم

    سلام به خواهر بزرگوارم هدي خانوم ونوسي

    مطلبتون فوق العاده جالب و دقيق بود.

    دكتر شريعتي گاهي مطالب ادبي خيلي زيبا و دلنشيني دارند اما واقعا به قول يكي از اساتيد ايشان فقط جامعه شناس خوبي هستند نه اسلام شناس! و متاسفانه در حيطه ي اسلام شناسي و مباحث ديني بهتر بود اصلا وارد نمي شدند.

    براي افرادي كه متعصبانه آقاي شريعتي را به نوعي مي پرستند! هم بايد گفت خيلي عجيب هست كه شما حرفهاي يك جامعه شناس معمولي را كه جدا از صحبتهايش كه بقول بزرگي مثل غذاي لذيذي است كه شيشه خورده دارد و در عين لذت درون را متلاشي ميكند ، عكسهاي خانوادگي او و فسق ظاهري در چهره اش ميزان پايبندي اش به شريعت را چراغ قرمز ميدهد! قابل اعتمادتر از سندنهج البلاغه مي دانيد!!! واقعا عجيب است!

    سلام

    اول نقد سخن کسي خوبه ولي موقعي که خود او زنده و حي باشه بتونه از خودش دفاع کنه

    شما به قول خودتون طلبه هستيد مي دونيد که اعمال هر کسي رو در آن جهان جدا حساب مي کنند

    يعني اگه شريعتي اشتبه کرده باشه ! يقه شما رو که نميگيرن

    اينقدر اين جامعه مشکل وسئوال داره که شما فقط گير داديد به شريعتي

    1 وهابيت

    2- به قول آقا شبي خون فرهنگي

    3 - بي حجابي

    4 ...........................................................................

    شما طلبه ها چقدر روي اينها کار کرديد

    پاسخ

    پستهاي ديگر و وبلاگهاي ديگر طلبه‏ها رو بخونيد تا ببينيد چقدر كار كرديم. شبهه‏هاي وهابيت هزاران كتاب شده كه براي نقلشون يك رونويسي كافيه. ولي چند نفر سراغ همون كتابها ميرن؟ شبي خون فرهنگي هم كه موضوع اكثر پست‏هاي ماست. حالا خوب شد ما يك پست در مورد شريعتي نوشتيم تا بگيد گير داديد بهش! بعدشم اگر قرار شد هركس هرچي خواست گفت و بعدش از دنيا رفت ديگه كسي حق نداشته باشه نقدش كنه كه هر تفكري (درست و غلط) توي جامعه رايج ميشه و كسي از حق وناحق بودنش با خبر نميشه!
    سلام
    خيييييلي عالي بود؛
    خدا قوت .درست است ما منابع خودمان را ول کرديم و مدام از شريعيت و ...ميگوييم .غافل از اينکه نهج البلاغه متعلق به يک انسان معصوم است ولي کتاب فاطمه فاطمه است متعلق به يک انسان عادي ولو دکتر!
    اصلا مشکل برزگ تر ما اين است که تو همه چيز نظر ميدهيم ميخواهد شريعتي باشد يا من!
    سلام
    با اجازه لينکتان کردم.


    سلام دوست عز?ز وبلاگ پر محتوا?? دار?د موفق باش?د راست? وبه وبلاگ طلبه جوان ?ه سر بزن نظر بده در ضمن وبلاگ طلبه جوان هر روز با مطالب جد?د بروزه ممنون م?شم با حضور خودتون وبلاگ بنده رو گرما?? از نظراتتون ببخش?د[گل]

    + مجتبي 

    سلام

    از مقايسه شما تاحدي لذت بردم ونکات جالبي بود اما مي خواستم چند نکته را متذکر شوم :البته دوستانه

    اولا اين گفته شريعتي در منابع شيعه امده است دوما شريعتي تاريخ دان بود تا جامعه شناس پس تا حدودي از منابع مي داند

    دوما آقاي ازغدي به سنديت نهج البلاغه اشکال کردوتاحدودي درست است

    سوما بعضي از منابع شيعي باهمديگردرنقل مسائل با هم اختلاف دارند

    چهارما اينکه علي دوما بود يا اول کسي که به اسلام روي آورد براي علي فضيلت نيست منطق علي فکر علي منش علي رفتار علي براي شيعه افتخار است براي هر مسلمان نگاه به آن قله تعالي ومعنويت ارزش است نه اينکه اول بود يا دوم اگر با کتاب هاي شريعتي آشنا باشيد وبدون پيش داوري آنها را مطالعه کرده باشيد روح گفتار شريعتي به برانگيختن روح بيداري اسلامي کمک مي کند وفکر هاي غفلت زده را به بعضي مسائل روشن مي کند التبه من با تمام گفتار شريعتي موافق نيستم وبه بعضي از گفتار ها اعتراض دارم امادر کل شريعتي را يک درد مند در مسائل ديني مي دانم واورا از خيلي هاکه ادعاي درد دين دارند جلوتر مي دانم

    حضرت علي (ع)مي فرمايد :در انتقاد انصاف را رعايت فرمايد (نقل به مضمون )

    با تشکر فراوان

    پاسخ

    من هم وقتي كتاب‏هاي شريعتي را مي‏خواندم خيلي از قسمت‏هاي كتاب را يادداشت‏برداري كردم و استفاده مي‏كنم ولي دليل نمي‏شود كه از انتقاد مبرا باشد. دوم اينكه همه كساني كه كتاب تاريخ نوشته اند تاريخ دانند و اين دليل بر بي اشتباهي نيست. سوم اينكه چرا براي دفاع از كتابهاي تاريخ كه توسط انسانهاي عادي نوشته شده سند نهج البلاغه را مخدوش مي‏كنيد؟ اختلاف در منابع كه براي ما كه كارمان جستجو در اين منابع است، محرز است. من هم اينها را دوستانه عرض كردم.

    چرا هميشه افراد به ظاهر زياد مذهبي، با همه دعوا دارند ؟

    از کامنتم ناراحت شدي چرا تاييد مي کني؟

    وقتي امام زمان بياد کاسه کوزه همه جمع مي شه

    ادعاها تعطيل مي شه

    و .....

    پاسخ

    من هر كامنتي كه توش فحاشي و هتك حرمت نباشه رو تأييد مي‏كنم. اگرچه باز هم امثال رضا تهمت ويرايش و حذف به من مي‏زنند. با اينكه گفتم اصلا پارسي بلاگ چيزي به اسم ويرايش نظرات ندارد! من زياد مذهبي نيستم. من دوست دارم دقت داشته باشيم تو همه چيز هم مذهبيا توي رواياتي كه نقل مي‏كنند دقت داشته باشند هم غير مذهبي‏ها توي كتاب‏هايي كه مي‏خوانند.
    + گل پر 
    جملاتي از شريعتي....

    1-آخوندها يک دست براي گرفتن و يک دست براي بوسيدن دراز کرده‌اند
    2-
    دکتر شريعتي تو يکي از کتاباش نوشته بود که يکي از مسئولا از من پرسيد (در زمان شاه) براي گسترش اسلام چي کار کنيم بين جوانان، بهشون گفتم که کتاباي بينش و ديني که تو مدرسه ها هاست رو جمع کنيد.اينطوري اسلام براشون تازگي داره و وقتي بيکار شدند ميتونن دنبالش برند...
    3-
    ترجيح ميدهم با كفشهايم در خيابان راه بروم و به خدا فكركنم. تا اين كه در مسجد بشينم و به كفشهايم فكر كنم!!!!!!!!!!!!

    کتاب با مخاطب هاي آشنا....نوشته دکتر شريعتي صفحه 13:
    من گاندي آتش پرست را بيشتر لايق شيعه بودن ميدانم تا آيت الله بهبهاني و بدتر از او علامه مجلسي را......
    همين کتاب صفحه 141:
    اسلام فردا ديگر اسلام ملا نخواهد بود ، اسلام قم و مشهد نيز تغيير خواهد کرد . طلاب نشان داده اند که ديگر آيات بر آنها ديکته مي کنند ولي باور ندارند ... اسلام فردا ديگر اسلام مفاتيح نيست ، اسلام قرآن است !!!!! (انديشه وهابي-ياوران دجال)

    با سلام

    اميدوارم ويرايش و يا پاک نکنيد

    و در آخرين گفتار يادآور ميشوم و از حضور مرخص

    اين وبلاگ بنده است ببينيد چه کسي خدمت به شيعه ميکند شما و يا ديگران؟!!http://rezaiman.blogfa.com

    بيشتر انسان‏ها گرفتار رذايل نفسانى چون كينه، حسد، بخل و طمع هستند كه آنها را به تهمت زدن به ديگران وا مى‏دارد و باعث مى‏شود از سادگى و صفاى شنونده سوءاستفاده كرده، حب و بغض‏هاى خود به ديگران را در قالب بهتان و تهمت مطرح كنند، و چون نفس بيشتر افراد بشر، به آداب الاهى آراسته نشده است، گفتارشان قابل تصديق و اعتماد نيست و هواهاى نفسانى در بسيارى از كارهايشان تاثير دارد.

    گاهى پليدى نفس به حدى شدت مى‏يابد كه شنونده با اين كه مى‏داند آن چه درباره برادر مومنش شنيده، از واقعيت بسيار دور است، آن مطلب را نقل مى‏كند و در بعضى موارد چيزى را كه خودش نديده يا نشنيده است و آن را از قول ديگرى عنوان كرده، به گونه‏اى القا مى‏كند كه گويى خودش ديده يا با گوش خود شنيده است. اين پليدى نفس به حدى مى‏رسد كه او تكذيب متهم درباره اتهام وارد به خود را مى‏شنود؛ ولى آن را نشنيده مى‏گيرد و هم چنان به سخنان خويش ادامه مى‏دهد.

    پيشوايان معصوم (ع) با جنبه‏هاى درونى انسان به خوبى آشنا بوده و به همين دليل، غالب نقل‏هايى را كه درباره رفتار يا گفتار ديگران صورت مى‏گيرد باطل به شمار آورده‏اند؛ چنان كه از حضرت امير (ع) نقل شده است:

    الباطل ان تقول سمعت و الحق ان تقول رايت.

    باطل آن است كه بگويى شنيدم و حق آن است كه بگويى ديدم.

    حال اگر نقل كننده فرد عادلى باشد، تكليف انسان چيست؟

    حكم كلى اين است كه از نظر درونى نبايد تاثير گذارد و از نظر بيرونى نبايد براى ديگرى نقل شود. در اين مساله، از لحاظ درونى نه بايد آن را تصديق كرد و نه تكذيب؛ چرا كه تصديق هر يك از متهم و شخص عادل، مستلزم تكذيب ديگرى است. اگر شخص عادل را در دل تصديق كنى، بايد متهم را دروغگو بدانى و اگر متهم را تصديق كنى، لازمه‏اش تكذيب شخص عادل است.

    از نظر بيرونى بايد گفت: گرچه ناقل خبر، فرد عادل و درستى است، نقل كردن او موجب شده كه مشمول حكم غيبت قرار گيرد و همين امر او را از درجه اعتبار ساقط مى‏كند؛ زيرا غيبت، فسق، پس فرد غيبت كننده هم فاسق است و مطابق آيه شريفه ذيل، دانشمندان علم اخلاق معتقدند: انسان حق حكايت چيزى را كه فاسق براى او نقل مى‏كند ندارد. خداوند سبحان در قرآن كريم مى‏فرمايد:

    يا ايها الذين امنوا ان جاءكم فاسق بنبا فتبينوا.

    اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! اگر فاسقى براى شما خبر آورد، جست‏وجو كنيد [ سخن او را بدون تحقيق نپذيريد]؛

    پس به صرف عادل بودن نقل كننده نمى‏توان حكم كرد كه نقل كردن آن مطلب جايز است؛ چون اين فرد عادل هم مانند ساير افراد بشر، معصوم نيست و ممكن است اشتباه كرده باشد.

    يا علي ع
    پاسخ

    نمي‌دانم شما پاسخ‌هاي بنده را مي‌خوانيد يا نه! باز بر‌ميگرديد سر مطلب اول که من نفي کردم. شما ادعا مي‌کنيد که من اين حرف را از کسي شنيده ام و ادعا ميکنم از خودم است. من چند بار گفتم نه فقط کتاب فاطمه فاطمه است بلکه مجموعه آثار زن دکتر شريعتي را خوانده‌ام. و از همان اولين بار که خواندم نسبت به اين صفحه سوال برايم ايجاد شد. از چند نفر پرسيدم که آيا چنين چيزي در تاريخ هست؟ غير از يک نفر بقيه گفتند نه! رفتم تحقيق کردم و ديدم که واقعيت اينطور نيست. و براي اينکه منبع متقني آورده باشم به نهج البلاغه استشهاد کردم. اين آيه‌اي که شما براي ما نوشته‌ايد بارها و بارها در درس‌هايمان خوانده‌ايم. من شش سال در دانشگاه و هفت سال در حوزه درس خوانده‌ام و تحقيقات مختلفي انجام داده‌ام. صرفاً يک وبلاگ نويس بي‌سواد نيستم که يک چيز بشنوم و بيايم بنويسم و از آنجايي که از قضاوت‌ها و دشمني‌ها و جانبداري‌هاي کورکورانه چه در سياست چه در دين چه در علم متنفرم، تلاش ميکنم از اين مقوله دور باشم. مطمئنم اگر اين مطلب در مورد کسي غير از شريعتي بود شما اينقدر موضع نمي‌گرفتيد.
    + reza 
    با سلام
    دوستاني سخن از تعصب گفتند بنده بدور از تعصب سخن گفتم !
    حتي در سخنان از شهيد مطهري گفتم!
    اما ببينين در وبلاگهاي که ضد شريعتي هستند چه کسي يک سخن خوب از اين مرحوم گفته!جالب به دوستي گفتم آخرين سخنان رهبري را شنيديد!گفت رهبر تقيه کرده؟مانند شما که پرچم را مردمي بودم تشبيه کرديد!!
    کتاب ديگري که شريعتي دارد که فکر نکنم مطالعه کرده باشيد «شيعه، يک حزب تمام» است.
    يعني چه؟ يعني شريعتي تشيع را يک حزب مي‌داند. حزب کامل، حزبي است که هم کادر دارد، هم هدف و برنامه دارد و البته رهبر دارد. حال اگر اين حزب به قدرت رسيد، حکومت اسلامي ايجاد مي‌شود.اگر اين کتاب را خوانده بوديد قلمي خلاف دستور خداوند نميزديد!
    بنده از شما سوال ميکنم شمايي که تهمت نزديد !
    چطور وقتي خود مرحوم شريعتي در مقدمه عنوان کردند که بااستناد بر منابع اهل سنت اين سخنان را گفتم !
    آمديد و آنرا سخنان را با نهج البلاغ مقايسه کرديد بدون عنوان کردن مقدمه کتاب و وانمود کرديد که شريعتي نادرست گفته؟
    درصورتي که همه ميدانيم شريعتي مريد امير المومنين علي (ع)بود!
    آيا اين تهمت زدن نيست؟
    آيا اين ظلم کردن نيست ؟شما بيشتر ميدانيد و يا هم دورهاي خود مرحوم شريعتي؟
    هادي مقدس گفته است که وقتي برخي از صداهاي اعتراضش عليه دکتر شريعتي بلند شد که در کتاب اسلام شناسي يا فاطمه فاطمه است مطالب کفرآميزي گفته، امام مسأله را به حاج شيخ حبيب الله اراکي واگذار کرد. او نيز کتابهاي شريعتي را خواند و اعلام کرد: هرچه اين کتاب ها را خواندم، کفري در آنها نيافتم (ص 230)
    «خاطرات نجف» عنوان کتاب است ين کتاب در سال جاري (1389) توسط موسسه نشر و تنظيم آثار امام توسط گروه تاريخ معاونت پژوهشي موسسه منتشر شده است.
    پاسخ

    شيعه حزب نيست. شيعه خود اسلام است. که البته اين را در تناقض با صحبت‌هاي شريعتي نمي‌بينم که گفت اگر قرار باشد کسي سني باشد ما سني هستيم که واقعا طبق سنت پيامبر عمل مي‌کنيم. من هم نميگويم مطالب کفر آميزي گفته. گفتم گاهي در بيان تاريخ دچار اشتباهاتي مي‌شويم که منشأ سوء استفاده مخالفان و اهل سنت مي‌شود. از طرف ديگر يکي از قواعد جدل استفاده از مسلمات خصم است که براي رد ادعاي طرف مقابل از دلايل و مسلمات خود آنها استفاده مي‌کنيم. مثل استفاده اي که علامه اميني از روايات اهل سنت کرد تا ادعاي آنها را مبني بر عدم جانشيني امام علي با روايات خود آنها ثابت کند. ولي در غير چنين مواردي ما نبايد از منابع اهل سنت استفاده کنيم به خصوص که از ائمه روايت داريم که روايات آنها را حتي در بيان فضائل ما نقل نکنيد چون آنها در بيان اين روايات هم مغرضند.
    سلام لينکتون کردم.البته با اجازه!!!!به ما هم سر بزنيد
    با سلام
    به نظر من که با برخي دوستان نيز موافق است-مقايسه شما کلا اشتباه هست-به نظرم به نوعي مغرضانه و براي هدفي از پيش تعيين شده است-مثلا در مورد خطبه حضرت علي که مي فرمايد کسي در نماز از من پيشي نگرفت منظور زمان شروع نماز نيست-من هم بارها از علما شنيده ام خديجه و محمد نماز مي گذاشتن و...اصلا اين خبر از کتاب شريعتي نبوده...
    خلاصه دوست عزيز که مشابه شما کم نيست-لطفا از هر چيزي تفسير به راي نکنيد
    خدا همه ما را به راه حق هدايت کند- به راه عدالت و انصاف

    پاسخ

    وقتي يک اشتباه را از عده زيادي مي‌شنويد دليل بر درست بودن آن نيست. در خيلي از کتاب‌هاي تاريخي اين مطلب اشتباه نقل شده است. ولي از بين اين کتابها کتاب دکتر شريعتي خواننده بيشتري دارد. من هيچ قصد و غرضي ندارم. هدفم اين است که مردم از واقعيت تاريخ با خبر شوند. چرا به جاي اينکه فورا مخالفت کنيد، نمي‌رويد کمي تحقيق کنيد؟ مشکل ما اين است که اکثر منابع دسته اول تاريخي از اهل سنت هستند. بنده کار تخصصي در رجوع به منابع دست اول تاريخي و ترجمه آنها دارم. و در خيلي از مسائل به آنها رجوع مي‌کنم و تحريف‌ها را ديده‌ام که چگونه آگاهانه يا نا آگاهانه وارد کتابهاي ما شده‌اند.

    ايول به رضا

    من سوادم به اندازه ي رضا نيست کتاب هاي دکتر رو هم خييلي سال پيش خوندم و چيزي اش به اون صورت يادم نيست

    اما مي خواستم حرف زضا رو به زبان عاميانه بزنم که خودش اصل مطلب رو بيان کرد

    خداييش شماها هم اصل رو ول کردين به فرعيات چسبيدين

    پاسخ

    بايد يه روزي برسه که شما بتونيد فرق اصل و فرع رو تشخيص بديد.

    با سلام

    زيبا خواهر گلم استفاده کردم موفق باشيد.

    اي آشناي غربت جمعه ظهور کن
    يك مرتبه ز كوچه ما هم عبور كن
    حك شد به روي بال قنوت نمازمان
    اين خواهش قديمي آقا ظهور كن

     <      1   2   3   4   5      >