• وبلاگ : طلبه هاي ونوسي
  • يادداشت : ميخواهم شيعه بدون پسوند باشم
  • نظرات : 12 خصوصي ، 72 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2   3   4   5      >
     
    سلام من فکر نمي کنم کسي که دينش را به اين راحتي از دست داده از اول هم دين داشته
    اين ها مثال همان يهودياني هستند که در صدر اسلام وارد اين دين مي شدند و شب نشده از دين خارج بودند تا بفهمونند که دين اسلام است که مشکل دارد نه ما
    اما امثال اين افراد مانند اون پشه اي مي مانند که روي درختي نشسته بود و وقتي که مي خواست بلند بشه داد زد:هاي درخت!!!
    من دارم مي رم خودتو بگير.
    يريدون ليطفئوا نور الله والله متم نوره
    اصلا غم اين را ندارم که شيعه تعدادشون کم بشه تو هم غمت نباشه
    + زهرا 

    ,واقعا همين طوره

    حتي در مورد ما چادري ها و به اصطلاح محجبه ها هم اين وجود داره

    من خودم تا حالا تاثير رفتار مثبت يه چادري رو روي يه دختر نسبتا محجبه و بر عکس تاثير منفي رفتارش رو هم ديدم

    وقتي ظاهرا مسلمون و مذهبي مي شه ديگه خودت نيستي که هر کار که دوست داري انجام بدي تو نگاه مردم يه کسي هستي که همين ظاهرت داره عليه و يا بر عليه دين کار مي کنه
    خيلي بايد مواظب باشيم


    چرا تازه نمي شيد؟

    هدي هدايت کن و هليا چون خورشيد نور افشاني کن

    + علي 

    اعتقادتان را چند مي فروشيد؟

    مقيم لندن بود، تعريف مي کرد که يک روز سوار تاکسي مي شود و کرايه را مي پردازد. راننده بقيه پول را که برمي گرداند 20 سنت اضافه تر مي دهد!
    مي گفت :چند دقيقه اي با خودم کلنجار رفتم که بيست سنت اضافه را برگردانم يا نه؟ آخر سر بر خودم پيروز شدم و بيست سنت را پس دادم و گفتم آقا اين را زياد دادي ...
    گذشت و به مقصد رسيديم . موقع پياده شدن راننده سرش را بيرون آورد و گفت آقا از شما ممنونم . پرسيدم بابت چي ؟ گفت مي خواستم فردا بيايم مرکز شما مسلمانان و مسلمان شوم اما هنوز کمي مردد بودم. وقتي ديدم سوار ماشينم شديد خواستم شما را امتحان کنم . با خودم شرط کردم اگر بيست سنت را پس داديد بيايم . فردا خدمت مي رسيم!
    تعريف مي کرد : تمام وجودم دگرگون شد حالي شبيه غش به من دست داد . من مشغول خودم بودم در حالي که داشتم تمام اسلام را به بيست سنت مي فروختم!!

    + علي 


    salam to keshvarhaye kharej ensanhayyii ke namd eslam hastand va ebraze din mikonnand adamhaye khob sorat ya hamoon khob zaher be hamrah khob sirat hastand

    ke mamolan mehraban va hamrah ba aramehs khas va ravabete omomi khobi hastand ke monjar be jazb afrad ba did baz be hamrah dark kamel az on din mishvad

    khaheshan afradi ke asabani va bad kholgh va ravabet omomi zaiif hastand (sefaresh peighamber ke mosalman labkhand bar sorat darad va gham dar del)

    khaheshan in afrad khod ra be onvan mosalman moarefi nanamayand

    ya Ali

    سلام دوست عزيز
    از قلمت خوشم مياد شديد...
    به ما هم درسهاتون هم رونق بدين هر چند كه تازه كاريم...

    بعضي اوقات بايد با دقت زندگي کنيم

    چون خيلي ها انگار دين رو فقط از روي آدم ها مي خوان بشناسند!

    يا حق

    جالب بود


    امروز با يک مصري که متشيع صحبت ميکردم
    ولي علت و انگيزه شيعه شدنش را سيد حسن نصر الله ميدانست.
    سلام،
    وبلاگتون بسيار عاليه...
    ظاهرا مدتيه به روز نکرديد...
    منتظر مطالب بعدي شما هستيم.

    موفق باشيد.


    سلام.

    وبلاگ زيبا وپر محتوايي داري بهت تبريك ميگم.

    راستي نظر شما با تبادل لينك چيه؟؟؟؟(من يك طلبه هستم و تازه اين وبلاگ را راه اندازي كرده ام)

    + r19 
    سلام خسته نباشيد وبلاگتون پر محتواست استفاده کرديم شما رو لينک کردم،التماس دعا به ما سر بزنيد
    سلام بزرگوار
    وبلاگ پر محتوايي داريد استفاده کردم
    التماس دعا يا علي مدد

    سلام.

    به نظرم چنين دغدغه اي بجاست وشايد رفتار بد ما به اصطلاح ديندار هاباعث بشه عده اي اصلا به سمت اسلام نيان ويا عده اي از اسلام منحرف بشن!ولي اين رو هم بايد در نظر داشت كه يك مسلمان انقدر بايد استوار باشه كه به اين بادها نلرزه/مشكل از دوطرفه!

    اگه مايل به تبادل لينكيد كامنت بگذاريد

    ياعلي


    بک ياالله
    از تمام بندهاي "جوشنم" تمنا مي بارد
    دروازه هاي اجابت جرات استغاثه ام را دو چندان مي کند
    دريچه اي رو به ملکوت و "خدايي که در اين نزديکي است"
    مصحف تو را مي گشايم.تو را به حق کرامتي که سابقه آن را بر روح و جانم نمايانده اي بر من ببخش همه نافرماني هايم را اي خوب بي همتا
    بنده شرمسارت را بپذير"يامن اليه يفزع المديون"
    از شعله هاي عذاب بيم دارم"يامن اليه يهرب الخائفون"
    آب توبه چشم هايم را صيقل مي دهد امشب سرنوشت مرا در"ماورا" رقم مي زنند
    دستگيره هاي دعا مرا به تو مي رسانند از خودم خالي مي شوم.
    آهنگ بغضم سکوت شب را مي شکند
    همه پل ها کوتاه شده اند.آسمان روي دست هايم بذر اميد مي پاشد با دلم عهد کرده ام از نور آغاز شوم عهد نشکنم
    من مي خواهم بر تن واژه هايم "جوشني" بپوشانم از نور ونياز و اجابت
    به همچون مني راه مي دهي؟

    سلام
    جدا ؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

    واقععا که

    وب ماهم بياين
       1   2   3   4   5      >