سلام
مشتاق شدم چند تا از دلايلي که براي اون استاد روانشناسي گفتيد رو بشنوم . ممنون ميشم اگه بگيد
منظورتون اينکه شما با خود رقص مشکلي نداشتيد و صرفن به دليل اينکه توصيه ايشون موجب ريشه کني افسردگي نميشده(مگر استاد بيچاره همچين ادعايي کرده يا الزامن چيزي بايد موجب ريشه کني يه بيماري بشه تا مجاز به توصيه بشه؟) با اين توصيه ايشون مخالفت ورزيديد؟
مثلن اگر به جاي توصيه به رقص ميگفت بريد شنا کنيد شما باز معترض ميشديد؟
خب دلايلي که به ايشون گفتي رو اينجا ميگذاشتي تا ما هم ببينيم چي گفتي.
شما چرا با هر چيز عادي اي دشمنيد؟
رقص يه هنر و ورزش هست. شما چرا ميخوايد همه چيز رو مثلا همين رقص و هنر و موسيقي رو به پايين تنه ارتباطش بديد و به دنبال کشف مفسده در اونها هستيد.
به هر چيزي که عجيب و غريب نگاه کنيد در نظرتان عجيب و غريب ميشود
سلام خيلي خوشحال شدم از اشنايي با وبلاگ زيبا و پر محتواتون
موفق ومويد باشيد ياعلي مدد
بله شايد رقص فقط براي چند لحظه آدمي رو شايد شايد کمي از افسردگي به خاطر فعاليت رهايي بده(البته اگر در خلوت خود باشد وگرنه عواقب بدتري براي شخص در ؟آسايش زندگي اش خواهد داشت)
ولي بيماري اصلي به همراه علتش باقيست
واگر درمان نشه از راه درستش مطمئنابدتر وشدت ميگيره.
و...
بايد ديد اصلا شادي چيست؟
بايد مباني عوض شود بايد مباني علوم انساني و جامعه شناسي و روانشناسي عوض شود
اگر شادي آن است که پس از سوز دعا به ما دست مي دهد ديگر شادي ها را مي توان شادي نام نهاد؟ وقتي در اوج دعا چشمانت داغ مي شود و در اوج لذت ماندگار هستي چه شادي اي مي تواند شادي لقب گيرد تا بدانجا که غم و شادي بر عارف چه تفاوت دارد از اين ديدگاه غم نيز حاوي شادي است چون از اوست و هر چه از دوست باشد نيکوست بقول سيدنا الشهيد بگذار ما را اهل گريه بدانند آنکه اکثير اشگ را نمي شناسد که از عمق دل راه به سوي کهکشانها گشوده اند بماند نمط هشتم يا هفتم ابن سينا در بيان شادي و نشاط
تا شادي چه باشد و دير نباشد که علم النفس اسلامي چون پتکي محکم بر روانشناسي غربي بکوبد و واژگونش کند.
صبر کن خواهر صبر