وبلاگ :
طلبه هاي ونوسي
يادداشت :
نقدي بر تاريخ با نگاهي به نهج البلاغه
نظرات :
3
خصوصي ،
65
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
reza
با سلام
دوستاني سخن از تعصب گفتند بنده بدور از تعصب سخن گفتم !
حتي در سخنان از شهيد مطهري گفتم!
اما ببينين در وبلاگهاي که ضد شريعتي هستند چه کسي يک سخن خوب از اين مرحوم گفته!جالب به دوستي گفتم آخرين سخنان رهبري را شنيديد!گفت رهبر تقيه کرده؟
مانند شما که پرچم را مردمي بودم تشبيه کرديد!!
کتاب ديگري که شريعتي دارد که فکر نکنم مطالعه کرده باشيد
«شيعه، يک حزب تمام» است.
يعني چه؟ يعني شريعتي تشيع را يک حزب ميداند. حزب کامل، حزبي است که هم کادر دارد، هم هدف و برنامه دارد و البته رهبر دارد. حال اگر اين حزب به قدرت رسيد، حکومت اسلامي ايجاد ميشود.اگر اين کتاب را خوانده بوديد قلمي خلاف دستور خداوند نميزديد!
بنده از شما سوال ميکنم شمايي که تهمت نزديد !
چطور وقتي خود مرحوم شريعتي در مقدمه عنوان کردند که
بااستناد بر منابع اهل سنت اين سخنان را گفتم !
آمديد و آنرا سخنان را با نهج البلاغ مقايسه کرديد بدون عنوان کردن مقدمه کتاب و وانمود کرديد که شريعتي نادرست گفته؟
درصورتي که همه ميدانيم شريعتي مريد امير المومنين علي (ع)بود!
آيا اين تهمت زدن نيست؟
آيا اين ظلم کردن نيست ؟
شما بيشتر ميدانيد و يا هم دورهاي خود مرحوم شريعتي؟
هادي مقدس گفته است که وقتي برخي از صداهاي اعتراضش عليه دکتر شريعتي بلند شد که در کتاب اسلام شناسي يا فاطمه فاطمه است مطالب کفرآميزي گفته،
امام مسأله را به حاج شيخ حبيب الله اراکي واگذار کرد.
او نيز کتابهاي شريعتي را خواند و اعلام کرد:
هرچه اين کتاب ها را خواندم، کفري در آنها نيافتم
(ص 230)
«خاطرات نجف» عنوان کتاب است
ين کتاب در سال جاري (1389) توسط موسسه نشر و تنظيم آثار امام توسط گروه تاريخ معاونت پژوهشي موسسه منتشر شده است.
پاسخ
شيعه حزب نيست. شيعه خود اسلام است. که البته اين را در تناقض با صحبتهاي شريعتي نميبينم که گفت اگر قرار باشد کسي سني باشد ما سني هستيم که واقعا طبق سنت پيامبر عمل ميکنيم. من هم نميگويم مطالب کفر آميزي گفته. گفتم گاهي در بيان تاريخ دچار اشتباهاتي ميشويم که منشأ سوء استفاده مخالفان و اهل سنت ميشود. از طرف ديگر يکي از قواعد جدل استفاده از مسلمات خصم است که براي رد ادعاي طرف مقابل از دلايل و مسلمات خود آنها استفاده ميکنيم. مثل استفاده اي که علامه اميني از روايات اهل سنت کرد تا ادعاي آنها را مبني بر عدم جانشيني امام علي با روايات خود آنها ثابت کند. ولي در غير چنين مواردي ما نبايد از منابع اهل سنت استفاده کنيم به خصوص که از ائمه روايت داريم که روايات آنها را حتي در بيان فضائل ما نقل نکنيد چون آنها در بيان اين روايات هم مغرضند.