• وبلاگ : طلبه هاي ونوسي
  • يادداشت : سنجش به سبک دقت
  • نظرات : 1 خصوصي ، 35 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    اکبر عبدي همبازي مرحوم حسين پناهي، خاطره‌اي از همکار سابقش مي‌گويد که خواندن آن خالي از لطف نيست.

    اکبرعبدي مي‌گويد: يک روز سر سريال بوديم. هوا هم خيلي سرد بود. از ماشين پياده شد بدون کاپشن. گفتم: حسين اين جوري اومدي از خانه بيرون؟ نگفتي سرما مي‌خوري؟!
    گفت: کاپشن قشنگي بود نه؟ گفتم: آره. گفت: من هم خيلي دوستش داشتم ولي سر راه يکي را ديدم که اون هم دوستش داشت و هم احتياجش داشت. من فقط دوستش داشتم!!