ميدونيد!
حضرت زهرا سلام الله عليها چنانچه ميخواستند به بيرون خانه بروند چگونه ميرفتند؟
حتما اطلاع داريد که چادر نو را پاره و آن را وصله وصله کردند تا جلب توجه نشود و به اتفاق چند زن که ايشان را احاطه ميکردند بيرون ميرفتند تا جلب توجه نکنند؟ حالا همکلامي با نامحرم بماند.
بنابراين کار اون خانمي که پشت در ايستاد تا نه خود نامحرم را ببيند و نه نامحرم او را ببيند و همکلام نشوند، چگونه ميتواند عنوان افراط! به خود بگيرد؟ اينطور نيست؟
ضمنا اگر ميخواهيد رواياتي را در سايت بياوريد يا مطلبي را با الهام گرفتن از روايات بنويسيد اگر سند آنها را هم بياوريد کارتان مستندتر خواهد شد.
بخصوص براي رواياتي همچون شرکت حضرت زهرا در جنگها براي مداواي مجروحان. (البته من اين را در سايت شما نديدم و صرفا جهت مثال گفتم. اما مثل شما در جامعه و رسانه ها بسيار شنيده ام. که همه ميدانيم اين روايت دروغ و تهمتي بيش نيست)
باتشکر
بسم الله الرّحمن الرّحيم
فکر مي کنم
نميتوان به راحتي قضاوت نمود
بستگي به حال و شررايط آن خانم دارد
نسخه ي عام نبايد پيچيد
اون آقا لولو نيست ولي چه ضرورتي دارد که با آن خانم طلبه صحبت کند؟ نتيجه تفريط هاي بسياري از همين آقايون اداري که براي خودشان توضيح المسائل جداگانه اي دارند و به راحتي با الفاظي صميمي که تا چند سال پيش فقط بين زن و شوهرها استفاده مي شد با ارباب رجوعش(خانم ها) سخن مي گويد؛ جانم، عزيزم، ... طبيعي است که از دل اين تفريطها، افراط هايي هم متولد مي شود که آنقدر منطقي است که نام افراط نمي تواند بر خود بپذيرد، زيرا زن براي حفظ خود حق دارد آن گونه که مصلحت مي داند عمل کند و احتياط شرط عقل است. آقاي فلان اگر به همان اندازه که از خانم هاي طلبه بدش مي آيد، از خانم هاي ترگل برگل و دست و روشسته خوشش مي آيد حتماً مشکل داره! اين همه نابساماني به علت پوشش و تحفظ زنان نيست بلکه از بي قيد بودن برخي زنان است، پس شايسته نيست که کسي از کاري که منشأش عقلاني و مطابق فطرت است بدش بيايد.
البته من هم از خشک مقدس ها ناراضي هستم ولي رفتار آنان به اندازه بي قيد و بندها قابل انتقاد نيست!
سلام مدير وبلاگ طلبه هاي ونوسي
حرف شمادرست است ولي اين موردي که شماگفتين الان خيلي کم ديده مي شود وبعضي ها هم واقعا تفريط دارند
اي جان جهان جهان جان ادرکنيقيوم زمين وآسمان ادرکنياي رشته جان من به دستت الغوث يا مهدي صاحب الزمان ادركني
ولي من از طلبه ها بدم نمياد ولي از اونها انتظار دارم که چون نماد دين حساب ميشن بيشتر مراقب رفتارشون باشن، نه افراط ونه تفريط گاهي فقط از دين نماز واحکام وضو وغسل رو ياد گرفتن تو سنت زياد کار نکردن
بياييد مراقب باشيم چون مردم دين رو با ما ميسنجن سخت گيري ها وشايد اهمال کاري ها ي مارو به حساب دين ميذارن
خيلي بايد حواسا رو جمع کرد....
سلام
مطلب و مباحث مطرح شده در كامنتها رو خوندم
راستش منظوري رو كه از اين مطلب داشتيد رو كاملا ميپسندم و اعتقاد دارم به اينكه به قول شهيد مطهري هر افراطي حتما يه تفريطي رو به دنبال خودش به همراه داره و همونطور كه بايد با تفريط و بيبندوباري مبارزه كرد بايد با افراط هم جنگيد. چون دومي ميتونه به تعبيري مادر اولي باشه.
اما در عين حال با فحواي انتقاد برخي از رفقا هم موافقم؛ اونا كه روي بار منفي اين مطلب حساسيت نشون داده بودند. البته در مورد ماجرايي كه تعريف كرده بوديد بايد به يه نكته مهم اشاره كنم: اينكه اون خانوم همسرش رو فرستاده بود في نفسه كار بسيار پسنديدهاي انجام داده. اما نوع برخورد او و جزئيات رفتاري او بوده كه اون آقا رو ناراحت كرده. به عبارتي عقيدهي اون خانوم بد نبوده سليقهشون (لابد) بد بوده. به نظر من نبايد به اين نوع عقيده افراطيگري بگيم. بلكه بايد تلاش كنيم بدسليقگي ما در جزئيات رفتاري چهرهي زيباي عقيدهي ما رو خراب نكنه.
اما مجموعا همونطور كه در بخش اول گفتم با منظور اصليتون صد در صد موافقم.
يا علي
هدي جون خوب خودت ميگي دفاع از ولايت مگه دانشگاه كار اداري داشتن دفاع از ولايته؟!
واينكه خب احكام هركي بابقيه فرق داره ربطي نداره اگر مردي مارو نبينه از حضرت زينب س بهتر يا بدتر باشيم.
هوم؟
سلام . واقعا همينطوره . اين قبيل خانومها ديدها رو منفي مي كنن
ولي (زيبنده ترين زينت زن حفظ حجاب است)
پايدار و مانا باشيد
شما سال چندم حوزه هستيد؟
جوابتون به آقاي حسن يجورايي انگار تازه طلبه شده باشين.
جواب ايشون به نوشته شما خيلي جواب درستيه.اگر حضرت زهرا س الگوي ماست پس چرا بايد از خودمون الگوهاي جديد دربياريم؟!
شما بفرماييد شهيد مطهري راجع به اينگونه حجابها و رفتارها چي فرموديند مارو هم متنبه كنيد
به نظر من اون آقا زيادي پياز داغشو زياد كرده.
اون خانم و آقا هم از قبل بايد برنامه ريزي ميكردن اينجوري نشه.
بنظر من مشكلي نيست كه خانمه نياد تو اتاق كه بخواد كار اداري انجام بده.
حضرت فاطمه چي فرمودن؟بهترين زن كسي است كه نامحرمي او را نبيند و اوهم نامحرمي را نبيند.
من هم يك روز بالاجبار رفتم چشم پزشكي آقاهه از دستم عصباني شد البته بمنچه ميخواست عصباني نشه.
ادم حرصش در مياد از دست اين اقايون اين مدلي.
مثلا خودشون عمرا دختر يا خانومي رو نگاه نكردن به عمرشون كه اينطور حرف ميزنن؟
خود آقايون مذهبي واقعي ما راحت تر هستند كه خانمي رو نبينند و دلايل عقلي رو هم دارند.